سلام فاطمه خانوم !
ميدونم که اعصابت از دست من خيلي خط خطي اما چه کنم!!!!؟؟؟
شما به بزرگواري خودت مارو ببخش!
شما مثل ما بيمعرفت نباش و به ما سر بزن!!!
اون موضوع حل شد ولي من همچنان ناراحتم. چون پنج روزه که مريضم و خوب نمي شم. گاهي از شدت سرفه به مرز خفگي مي رسم ميترسم بميرم.....
دعا کن خوب شم. خيلي ضايعست ادم از سرفه بميره.
قول بده اگه مردم پاشي بري سر صف و از همه بچه ها حلاليت بگيري واسم.
از طرف من به خانم شفيعي بگو با اين که ديوونه اش کردي از بس سين هاي فاميليشو با تشديد گفتي ولي بخشيدت.....
واسم نماز ميت بخون.
واي مهديس من از اين شعر متنفرم!!!!!!!!!!!!!
نکته: مومي جون قرار شده زا اين به بعد جواب بقيه رو تو وبلاگ يکي ديگه بديم:دي
پس تعجب نکن!
تجربي عزيز دل شدين شما ؟!
از کي تا حالا ؟!
آيا از اون موقع که ايرانسل اومده ؟! :دي
ما نيز نفس مي کشيم !
بله چب فکر کردي ؟! رياضي ها هم شش دارن ! و متقابلا بلدن نفس بکشن !
و ما رياضي هاي عزيزتز از تجربي ها!:دي
و البته اين مسلم است که خسته نباشي رفيق!
و اين که قصد داشتم بگم نه خسته
و هر چه بگويم خسته نباشي ،باز کم گفته ام،چرايش را نمي دانم،به هر حال خسته نباشي مومي جون!